یک پاراگراف

گاه نوشته های من

عبارات زیبای پیامکی از امروز در زیر هر نوشته

سید فخرالدین افضلی چهارشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۸۸، 8:39
خیلی لطف می کنید که در این دنیای شلوغ مطالب بنده را می خوانید و من از این پس در پایان هر نوشته یک جمله زیبا که شاید به درد ارسال اس ام اس بخورد بیاورم که یک انعام برای بازدید شما باشد. قبول کنید بعضی وقتها یک قطعه ادبی آدم را از این روزمره گی آزار دهنده  حتی چند دقیقه هم که شده بیرون ببرد چقدر ارزش دارد. البته شما هم در نظرات می توانید مشارکت کنید. این هم اولیش:

اس ام اس 1:

گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده عاشقی بودم که میان صدها هزار پرنده بتوانم به قله بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کان نغمه سردهم که ... من شیدای تو و عاشقانه دوستت دارم.

لطفاً با این خال وقت ما را نگیرید!

سید فخرالدین افضلی دوشنبه بیستم مهر ۱۳۸۸، 19:32
مجادله در ادبیات بر سر یک خال

 

حافظ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را



صائب تبریزی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
 نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

 
شهریار
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
 به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس که چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
 نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و پا را به خاک گور می بخشند
 نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

فاطمه دریایی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
 خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
 مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را.....؟؟؟

 

با تشکر از دوست عزیزم مهندس امینی

یک پاراگراف واقعی!

سید فخرالدین افضلی یکشنبه نوزدهم مهر ۱۳۸۸، 15:35
پدر داشت روزنامه مي خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پيش پدرش رفت و گفت : پدر بيا بازي کنيم پدر که بي حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنيا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن . پسر هم رفت و بعد از مدتي عکس را به پدرش داد . پدر ديد پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسيد که نقشه جهان رو از کجا ياد گرفتي؟ پسر گفت : من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم . وقتي آدمها درست بشن دنيا هم درست ميشه

از رسیده های دوستان!

دغدغه ها و درد دلهای من در میان جمعی صمیمی در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز

سید فخرالدین افضلی سه شنبه هفتم مهر ۱۳۸۸، 23:10

امروز در جلسه ای که به دعوت مدیریت دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز و در محل دفتر شورای دانشکده تشکیل شده بود با عده ای از همکاران حضور بهم رسانیدیم.

در ابتدای جلسه هدف از این جلسه 

از پزشکان و رویه های عجیب و غریب آنها در شیراز تا آلودگی دریاها در ایران

سید فخرالدین افضلی دوشنبه ششم مهر ۱۳۸۸، 12:3
شاید یکی از نیازهای اساسی، خدمات پزشکی باشد و شیراز هم که از قدیم آوازه اش پیچیده ولی به نظرم یک مقدار اولاً در همین آوازه باید تجدید نظر نمود چون در مقایسه با شهرهای دیگر خدمات ارائه شده چیزهای دیگری را حکایت می کند. از اینها گذشته

به بهانه اول مهر: ساختمان اساتید بخش مدیریت مناطق بیابانی(منابع طبیعی) و اول مهری که محقق نشد

سید فخرالدین افضلی شنبه چهارم مهر ۱۳۸۸، 2:0
با اوضاع وخیمی که ساختمان پمپ آب دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز داشته و دارد که در آن ۹ استاد با مدرک استادیاری و در مکانی که به همه چیز جز دفتر اساتید(دو نفر یکی در اتاقهای ۱۲ متری) می ماند و پیگیریهائی که سابقه آن به سال ۷۴ می رسد
Google


در اين سايت
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
بیوگرافی
محیط زیست، منابع طبیعی، خاک (دکتری تخصصی)، هیئت علمی دانشگاه شیراز
دارای مدرک مشاور حرفه ای کسب و کار(اقتصادی و سرمایه گذاری)،منتورینگ استارتاپ، دارای مدرک و سابقه اجرائی-تحقیقاتی و مربی پدافند غیر عامل،  HSE

مشاهده نحوه تماس و تازه های اینستاگرام، لینکداین و ... در لینک زیر:
https://zil.ink/drafzali.s.f
آخرین نوشته‌ها