یک پاراگراف

گاه نوشته های من

کرایه دو برابر به دلیل ترمینال خارجی بودن

سید فخرالدین افضلی جمعه چهاردهم بهمن ۱۳۹۰، 19:21
اگر به تاکسی مسافربری سوار شدید که به جای کرایه ۴۵۰۰ تومانی بگوید چون شب است و چون این ترمینال فرودگاه ویژه سفرهای خارجی است باید به جای مثلاً  بیست درصد بیشتر شبانه باید ۲۰ هزار تومان بدهید- چهار برابر!

اگر خواستید جائی را بیابید که تاکسیرانی قسمت سفرهای خارجی آن بی سر و سامان و مثل گاراژهای قدیمی است!

اگر شهری را خواستید ببینید که هنوز از تاکسیمتر   خبری نیست! 

 

حتماً به بخش ترمینال سفرهای خارجی فرودگاه شهید دستغیب شیراز سر بزنید!!!

تسلی خاطر یا تسری اندوه! مراسم ختمهائی برای ...

سید فخرالدین افضلی دوشنبه سوم بهمن ۱۳۹۰، 20:48
... " سرشو میزارن رو سنگ و روش گل میزارن .... گریه خانمها .... یکی از ملائکه میخواد ببرتش جهنم ولی اون یکی میگه نبر آی آی ...."

از شما خواننده محترم به خاطر این شروع غم انگیز یا بهتر بگویم ترسناک پوزش میخواهم. قضیه این است که رفته بودیم ختم همسر آقای کشاورز - راننده محترم سرویسمون - نکته ای که برای همکاران دانشگاهی حاضر در جلسه جالب و یا شاید انتقاد آور بود همین رسم و رسومی است که مداحان در انتخاب شعرها و آوازهایشان دارند یعنی به جای اینکه تسلی خاطر باشد به عکس تسری اندوه است.

حاشیه مطالب:

یکی از خوانندگان گرامی برایم ایمیل زده بود که چرا از شیراز اینقدر ایراد می گیرم. شیراز مردمان با صفائی دارد و اینها ... باید در پاسخ به این دوست عزیز عرض کنم که خاطر شیراز پیش اینجانب خیلی عزیز است که دقت می کنم و وقت گذاشته و سعی می کنم با نوشته هایم نسبت به بهبود وضعیت کمک کنم. نوشته های من هر جا بوده همراه با پیشنهاد هم بوده است و اعتقادم این است که شهرهای بزرگی مثل شیراز که کلانشهرهای ایران و در قیاس منطقه ای صادر کننده فرهنگ می باشند لزوماً باید دائم در ویرایش و آموزش باشند و ساکنان آن در این خصوص فوق العاده حائز اهمیت هستند من درنوشتن هم دستاوردها و پیشنهاد های شخصی و اکثراً برگرفته از منایع علمی را با شما مطرح می کنم و هم بسیاری نظرات را می گیرم که گاهاً بهره ام از نظرات بیشتر است و همین مرا تشویق به دوباره نوشتن میکند. برخی از رفتارها نیز خاص جامعه ایرانی یا جهانی است و مختص شیراز نیست.

آقا از بیخ دلار نداریم! : آقای ن. معاون ارزی بانک ملی مرکزی شیراز

سید فخرالدین افضلی پنجشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۰، 20:24
امروز صبح به همراهی یکی از دوستان که ارز مسافرتی میخواست جهت دریافت آن مسافرتی به بانک مرکزی شیراز رفتیم. اولش دیدیم خیلی خلوته راستش کیف کردیم و گفتیم تدابیر بانک و دولت به بار نشسته ولی بعد با کمال حیرت متوجه شدیم که امروز ارز توزیع نمی شود. گفتیم خب نوبت بدهید برای روزهای دیگره که گفته شد نوبت هم گفته شده ندهید - که این جمله شکی را برای ما بوجود آورد که شاید بساط ارز مسافرتی هم برچیده شده است! - متقاضیان می آمدند و می رفتند و تنها گفته کارمند بانک این بود که به معاون ارزی مراجعه شود. اول آقای ن . معاون ارزی نبودند و بعد که آمدند گفتند نداریم. هیچ بخشنامه ای هم نداریم فقط نداریم بروید خیابان انوری آنجا اعتراض کنید. یکی از مشتریان پرسید استانهای دیگر هم همینطور است؟ گفت لابد همچنین مورد مهمی همه جا هست! و جالب این بود که در تماسی که با استان اصفهان و خوزستان همان لحظه داشتیم موضوع اینطور بود که برخی موارد در اصفهان به دلیل کمبود ارز به جای ۱۰۰۰ دلار ۵۰۰ دلار به مسافرین داده شده است و خبری از قطع کامل نبوده است. در جاهای دیگر هم ظاهراً مشکلی نبوده است!  جالبه همین دو هفته پیش ارز مسافرتی ۲۰۰۰ دلار بود الان کردنش ۱۰۰۰ دلار و حالا .... نخود سیاه  شده است.   البته قیمتش هم قبلاً ۱۳۵۰ نبود و ۳۰۰ تومان کمتر بود .  اوضاع شیرازم که دیگه نگو...



حاشیه:

برخی اوقات حاشیه ها جالبتر از اصل موضوع می شود و این جریان هم خالی از حاشیه نبود.

اولین حاشیه قسم خوردن پیاپی آقای ن. و جوابهای غیر اداری ایشان بود و اینکه وقتی متوجه شدند اصفهان برخی جاهاش ۵۰۰ دلار میده گفت من نمی دم چون یکبار اینکارو کردم رفتن شکایت کردند گفتیم خودمان راضی هستیم ولی ایشان زیر بار نرفت. برخی هم ایستاده بودن می گفتند شاید تا ظهر بدهند!!!

حاشیه دوم بهره مند شدن از ثمرات طلائی طرح خطوط ویژه اتوبوسرانی شیراز بود. آخر خیابانهائی که برای تردد ماشینهای عادی شهر جا ندارند چه به خط کشی و جداسازی برای اتوبوسهای واحد؟!! همینه که الان تو خیابونهائی که این طرح اجرا شده مثل سه راه احمدی تا میدان شهدا و اونطرف تا سه راه ملاصدرا ترافیک وحشتناکیه! بد نیست این طرح ها آزمایش اجرا شه و البته بعدش نظر سنجی و ارزیابی شه بعد اگر خوب بود جاهای دیگر توسعه داده شود.

همه جا: 15 راه برای نفوذ در قلب مشتری اینجا 15 راه برای نفوذ در قلب فروشنده!

سید فخرالدین افضلی چهارشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۰، 18:26

چرا با خنده شروع کردم؟ چون اینجائی که من زندگی می کنم (شیراز و شاید برخی جاهای دیگر) دومی صادق است ولی قاعدتاً باید قسمت اول عنوان درست باشد.

اینکه مغازه ها یا شرکتها به زور ساعت ۹ صبح باز می شوند، وقتی هم باز هستند درست پاسخگو نیستند یا انگار فقط یک نفر فقط از کارها سر در می آورد و بقیه سیاهی لشگر هستند یا با احترام منشی!  اینکه وقتی میروی مغازه ای خرید کنی می بینی انگار با شما قهر است . در صورتی که شما او را برای اولین بار هست که می بینید! اینکه وقتی منتظری از فروشنده یا منشی آژانس هواپیمائی و نظایر آن پاسخی برای سئوالت بشنوی و در کمال تعجب با بی اعتنائی وی مواجه می شوی بطوریکه حس می کنی انگار مزاحم وی شده ای! وقتی می بینی دو نفر فروشنده یا متصدی آژانس مسافرتی فقط فکر صحبتهای خوشان هستند و البته شما چار ه ای جز ماندن و انجام کارتان ندارید! وقتی می بینید متصدی آژانس هواپیمائی از دادن اطلاعات مقصد سفر عاجز است  وقتی می بینی کسی که تشک سفارشی شما را پس از یکماه می خواهد تحویل دهد و می گوید فلان روز به ما زنگ بزن و یادآوری کن که از کارگاه یا ... بیارمش! وقتی پس از یکهفته تعمیرکار تردمیل قدم رنجه می کند و برای اتصال قطعه سیمی ۲۵۰۰۰ تومان می خواهد! وقتی تعمیرکارها به جای اینکه بگویند بلد نیستند فلان قطعه را درست کنند می گویند آقا دیگه فایده نداره و باید قطعه نو بخری! وقتی ماشینتو میبری تعمیرگاه و نتیجش اینه که بعدش هزارجای دیگه ماشین عیب میکنه! وقتی ماشین نو میخری و چند تا ناقصی دارید بهتون میگن بهتون واسه اومدن پلاک! اومدن کارت بیمه! اومدن کارت طلائی زنگ میزنن ولی بعد میفهمی فلان چیز دو هفتس اومده ولی زنگ نزدن! و مهمتر اینکه میگن به همه شماره های محلتون زنگ زدن و مهمتر اینکه مشتریهای دیگه هم از اینها شاکی اند! وقتی صبح بلند میشی از خواب به مصداق اینکه سحر خیز باش تا کامروا باشی بعد میری خرید و  می بینی سبزی و میوه فروش + گوشت فروش و غیره هنوز جنسهای روزشون رو نیاوردند!

همه و همه و هزاران نکته دیگر که شما بعنوان نظرات میتونید اضافه کنید نشانه از چند چیز دارد:

۱- شکم فروشنده سیر است. یا

۲- فروشنده بدنبال همه چیز است غیر از فروش ..

۳- حواس پرسنل تو قاقا لیلی است

۴- مشتری بی رگ است و به اینها اعتراض نمی کند...

۵- فروشنده خوب و رقیب مهمی وجود ندارد

یا اینکه احتمالاً مشترک مورد نظر که موارد بالا را گفته است در شهر "شیراز" ساکن می باشد و همه از وقایع این شهر هزار و یک شب می باشد!

در صورتیکه توجه شما را به این مطلب از سایت تخصصی جلب می نمایم:لینک منبع

 

15 راه ساده برای نفوذ در قلب مشتری


1-در سلام کردن پیشقدم باشید و جواب سلام را هم به گرمی بدهید.

آیا برای شما هم پیش آمده که به فروشگاه و یا شرکتی مراجعه کنید که در آن فرد مسئول، نه تنها به شما سلام نمی کند بلکه جواب سلام شما را هم نمی دهد ؟ تازه اگر به شما خیلی هم لطف بکند بدون اینکه به شما نگاهی بیندازد زیر لب چیزی شبیه سلام می گوید !در فرهنگ ما سلام معمولا اولین کلمه در شروع ارتباط است .در روایات دینی هم تاکید شده که جواب سلام واجب است. بنابراین تا حد ممکن شما اولین نفری باشید که سلام می کند و در پاسخ دادن به سلام هم با استفاده از لحن مناسب و حالت گشوده چهره و افزودن کلماتی مثل "خوش آمدید" و"در خدمت شما هستم" و... پذیرنده بودن خود را به مشتری القا کنید.

2-قصدتان کمک کردن باشد، حتی اگر سود مستقیمی در کار نباشد.

متاسفانه بسیاری از فروشندگان به محض اینکه می فهمند یک مشتری بالقوه خریدی از آنهانخواهد کرد، بدون حوصله به باقی سوالات وی پاسخ می گویند و حاضر نیستند هیچ کمکی به مشتری بکنند .بعضی پارا فراتر گذاشته و با نصب برگه هایی از این قبیل "فلان چیز را نداریم سوال نفرمایید "جلوی بهانه های ارتباطی با مشتری را می گیرند. این افراد اگر می دانستند با یک ارتباط سازی ساده ، چگونه می توانستند در دفعات بعدی به همان مشتری فروش داشته باشند هیچگاه اینگونه رفتارهای به دور از مشتری مداری از خود بروز نمی دادند .کاری کنید تا مشتری باز هم به شما رجوع کند.حتی اگر از شما آدرسی را پرسیدند با جان و دل راهنمایی کنید.

3-مشاور مشتری خود باشید.

اگر نگرش شما این باشد که با کشف نیازها و خواسته های مشتری، به عنوان یک مشاور، او را برای یک خرید صحیح و با ارزش راهنمایی کنید به شما تبریک می گویم، زیرا این گونه، مشتری خود را برای مدتی طولانی حفظ خواهید کرد. اگر مشتری احساس کندکه شما قبل از اینکه به سود خود توجه داشته باشید ،منافع او را در نظر می گیرید، به شما اعتماد می کند و اعتماد یکی از مهمترین ارکان فرایند فروش است.بنابراین لازم است قبل از اینکه به ارائه توضیحات محصول خود بپردازید، با پرسش های خوب، هر چه بیشتر در مورد مشتری و نیازهایش اطلاعات کسب کنید وآنگاه در راستای کمک به اوبرای خرید مناسب ، از هیچ تلاشی دریغ نکنید.

4-دیگر کافی است. دست از قضاوت بردارید.

شما به عنوان یک فروشنده ،آن هم در موارد فروش چکی و اقساطی، حق دارید در خصوص اعتبار سنجی مشتری خود تحقیق لازم را انجام دهید، اما در زمان مکالمه با مشتری، دست از قضاوت در مورد شخصیت و نگرش او بردارید، چون این امر نه تنها باعث می شود که از فضای گوش دادن فعالانه، که یکی از ملزومات یک فروشنده حرفه ای است خارج شوید بلکه سبب ایجاد اختلال در تبادل احساسی میان شما و مشتری خواهد شد .مشتری شما از طرز نگاه و زبان بدنتان به راحتی به احساس بدی که منتقل می کنید پی خواهد برد. یادمان باشد ما اساسا صلاحیت قضاوت کردن دیگران و بر چسب زدن به آنها را نداریم.بنابراین در زمان ارتباط با مشتری باید تمام حواسمان به او و صحبتهایش باشد.

5-یکپارچگی شخصیت و هویت داشته باشید .

هیچ کس از آدمی که دمدمی مزاج باشد خوشش نمی آید. اینکه یکبار حالتان خوب باشد و با مشتری خوش برخورد باشید و دفعه بعد که اعصابتان از جای دیگر خراب بود جواب سلام مشتری راهم ندهید شخصیت شما را در ذهن مشتری به عنوان یک انسان دمدمی مزاج شکل می دهد .آنگاه روی شما حساب خاصی باز نخواهد کرد و تکلیفش با شما معلوم نخواهد بود . بنابراین اگر مجبور نباشد به شما مراجعه نخواهد کرد و شما ممکن است فروش هایی را به همین خاطر از دست بدهید. بنابراین روی مدیریت احساستان کار کنید تا دیگران هم تکلیفشان را با شما بدانند

6-به ظاهر و بهداشت خود توجه کنید.

شما با لباستان اولین تاثیر را در ذهن مخاطب می گذارید. آیا لباسی که به تن دارید با تصویری که دوست دارید دیگران از شما در ذهنشان داشته باشند همخوانی دارد ؟آیا به بوی بدن و دهانتان توجه کرده اید ؟آیا به آرایش موی خود اهمیت می دهید؟ اولین چیزی که ارائه می کنید خودتان هستید. برای خریداران امروزی مهم است که از چه کسی خرید می کنند.
پوشیدن یک لباس تمیز و مرتب که با اندام شما سازگاری داشته باشد، تصویری مثبت از شما بر جای می گذارد. بنابراین برای ظاهر خود اهمیت بیشتری قائل شوید.

7-به پرسش مشتری ،تک کلمه ای پاسخ ندهید .

بارها پیش آمده وارد فروشگاهی شدم و از فروشنده سوال کردم (فلان محصول را دارید ؟) و فروشنده بدون توجه کافی به من در جواب فقط از کلمه "نه " استفاده نمود، در صورتی که اگر با احترام بیشتری برخورد می کرد و حداقل می گفت "نه متاسفانه "باعث مکث بیشتری در من می شد و ممکن بود با گفتن "اما فلان چیز را داریم .دوست دارید بیارم خدمتتون ؟"باعث می شد من خریدی انجام دهم.پس به سوالات مشتری با حوصله و احترام جواب دهید و در صورت امکان، پیشنهاد خرید بیشتری را هم به وی بدهید، زیرا قرار است سهم بیشتری از هر مشتری داشته باشیم.

8-در زمان مکالمه با چهره گشوده و متبسم با مشتری برخورد کنید .

لبخند مسری است .بنابراین با استفاده از این اصل، احساس بهتری در مشتری خود ایجاد کنید. زمانی که مشتری احساس خوبی داشته باشد فرایند فروش تسهیل می گردد. بنابراین به دفعات به چهره خود در آینه نگاه کنید. تبسم را تمرین کنید. قرار نیست با صدای بلند بخندیم ،کافی است چهره ای گشوده و متبسم داشته باشیم .بسیاری از فروشندگانی که با آنها برخورد داشته ام چهره ای عبوس داشته اند و به صورت ناخوداگاه به مشتری می گویند: "سریع خریدت را انجام بده و برو بیرون! " شما معمولا چگونه برخورد می کنید؟


9-با مشتری بحث نکنید .

متاسفانه گاهی اوقات فروشندگان برای اثبات حرف خود، با مشتری وارد بحث شده و گفته های مشتری را نقض می کنندبدترین کاری که می توانید بکنید این است که به یک مشتری بگویید "تو اشتباه می کنی ".هیچ کس از شنیدن این جمله احساس خوبی نخواهد داشت .در چنین حالتی مشتری هم حالت دفاعی به خود گرفته و آماده می شود تا با شما بجنگد و به شما اثبات کند "کسی که اشتباه می کند شما هستید "پس شدیدا مراقب جملاتی که به کار می برید باشید.

10-حرفهایتان راساده و قابل فهم بزنید .

در ارتباط با مشتری تا جایی که ممکن است تلاش کنید واضح و شفاف سخن بگویید .عدم پیچیدگی در بیان مطالب، به شما کمک می کند ارتباط بهتری برقرار سازید .استفاده از واژه ها به تناسب سطح کلام مشتری و به کار بردن مثال های روشن کننده، شما را در هدایت مشتری به سمت خرید یاری می نماید.از به کاربردن اصطلاحات فنی و پیچیده در زمانی که با مشتری غیر فنی روبرو هستید شدیدا خودداری کنید.

11- در پاسخ به درخواست مشتری سرعت عمل به خرج دهید .

هیچگاه مشتری را معطل نکنید .به مشتری توجه کنید. به سوالاتش به درستی پاسخ بگویید و کاری که باید انجام شود را در سریعترین زمان ممکن انجام دهید. امروزه مشتریان ما آدم های پر مشغله ای هستند که معمولا فرصت کافی ندارند. بنابراین سرعت عمل در پاسخگویی یکی از امتیازات شما محسوب خواهد شد.

12- در رفتار خود نشان دهید که مشتری شما فرد مهمی است .

این را به عنوان یک باور در ذهن خود داشته باشید که مشتری شما فرد مهمی است .باور کنید که مشتری رئیس شماست. فقط به امروز نگاه نکنید شاید در شرایطی باشیدکه مشتری مجبور باشد با هر اخلاق و رفتار شما بسازد و از شما خرید کند اما اگر تا کنون برای کسب و کار شما اتفاق نیفتاده به زودی منتظر باشید:" اگر احساس خوبی در مشتری خود ایجاد نکنید او دیگر شما را انتخاب نخواهد کرد". همه انسان ها دوست دارند به آنها توجه شود. بنابراین کاری کنید تا مشتری در کنار شما احساس بهتری داشته باشد. این باعث می شود بیشتر بخواهد در کنار شما باشد و لا جرم بیشتر از شما خرید خواهد کرد.

13-از نام مشتری استفاده کنید .

تاحد ممکن نام مشتریان خود را یاد بگیرید و در زمان مکالمه از آن استفاده کنید. در اکثر کسب و کارها شما این فرصت را دارید که از مشتری نامش را بپرسید. دوستی دارم که مسئول بخش ارتباط با مشتری در یکی از هتل ها در یک کشور غربی بود .او می گفت فردی که مسئول حمل چمدان مشتری موظف بود در طول مسیر،از میز پذیرش تا اتاق ،حداقل 3 بار با فاصله از نام مشتری استفاده کند. به عنوان مثال می گفت "به هتل ما خوش آمدید آقای وفایی "...."آقای وفایی شما می توانید از استخر هتل هم استفاده نمایید "........."آقای وفایی، امیدوارم این چند روز بهتون خوش بگذره "
فقطبه این نکته توجه داشته باشید که در فرهنگ ما ،در روابط کاری، باید از نام خانوادگی افراد استفاده کرد، جز اینکه با مشتری به فضای صمیمی تری وارد شده باشید. ضمنا بگذارید مشتریان هم نام شما را یاد بگیرند.
.
14-به چشمان مشتری نگاه کنید.

یکی از مهمترین ابزارها برای برقراری ارتباطات "چشم" است .پیام های بسیاری از طریق چشمان شما به دیگران منتقل می شود. وقتی مشتری با شما صحبت می کند حتما به چشمانش نگاه کنید .نگاه شما نباید خیره باشد بلکه با مهربانی و توجه و احترام آمیخته باشد. خیلی وقتها نگاه نکردن به مشتری به عنوان بی احترامی تلقی می شود . اما مراقب باشید در این کار افراط به خرج ندهید و مخصوصا در حالت فروشگاهی مشتری را با نگاه تعقیب نکنید ، مشتری ایرانی خوشش نمی آید کسی در زمان خرید مزاحمش باشد بنابراین در استفاده از فرمول هایی که در فرهنگ های دیگر رایج است احتیاط کنید. منظور ما استفاده از تماس چشمی در زمانی است که مشتری در حال صحبت با شماست و یا تازه وارد محل کار شما شده و یا قصد خروج دارد.

15-خداحافظی خوبی داشته باشید.

خداحافظی هم به اندازه سلام مهم است. چه مشتری شما خرید کرده باشد و چه نکرده باشد، برای شما بهتر است که به خوبی او را بدرقه نمایید. با لحن مناسب و چهره متبسم از مشتری خداحافظی کنید. شما با این کاراحتمال بازگشت مشتری را افزایش می دهید. هیچ کس احساس خوبی به فروشنده ای که فقط به فروش فکر می کند ندارد، بنابراین در پایان هم احساس خوبی در وی ایجاد کنید ، نه مثل برخی فروشندگان که اگر از آنها خریدی انجام نشود، جواب خداحافظی مشتری را هم نمی دهند.برای ما ایرانی ها توجه به اینگونه تعارفات حیاتی است پس برای رونق کسب و کارتان عوامل فرهنگی را فراموش نکنید.

 

نویسنده :سعید وفائی
سخنران،مدرس و مشاور
توانمندسازی فردی و سازمانی


چاپ شده در شماره تیر 90 مجله پنجره خلاقیت

 

گرانی ورودی پارکینگ های اتومبیل شیراز با مقایسه ای بی مبنا!

سید فخرالدین افضلی دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰، 19:7
امروز در خبر جنوب (لینک مطلب) اعلام شد که ورودی پارکینگ های اتومیبل از ۲۵۰ تومان به ۱۲۰۰ تومان رسیده است آنهم با مجوز شورای شهر! جالب اینجاست که یکی از ادله های این افزایش ایجاد انگیزه برای بخش خصوصی برای ساخت پارکینگ و از سوی دیگر  با ورودی پارکینگ در شهرهای دیگر مقایسه نموده اند که در اینجا موارد زیر را قابل ذکر می دانم و دلایل خود را برای این مخالفتم اعلام می کنم:

۱- معلوم نیست با چه برآورد اقتصادی این مبلغ تعیین شده است؟ آیا مطالعه ای صورت گرفته است یا فقط ورودی در شهرهای دیگر ملاک بوده است؟

۲- آیا با این کارها تضمینی برای ایجاد اشتیاق سرمایه گذاری در این زمینه بوجود می آید؟

۳- اینجانب در اصفهان به وفور از پارکینگها استفاده می کردم. بعنوان مثال پارکینگ کوچه جلفا در حکیم نظامی( برای چک شما) . در شیراز هم بنا به عادت، از تنها پارکینگ طبقاتی در خیابان هدایت استفاده می کنم. اما این کجا و آن کجا! در اصفهان پارکینگ بسیار تمیز، روشن، شیک دارای آسانسور تمیز و ساماندهی و برخورد عالی ولی در شیراز شاید از بوی گند راهروها، زباله ها و ته سیگار، روشنائی مثل خرابه ها و ... یا حتی پارکینگ شاهچراغ که واقعاً محیط روحانی مجموعه را تحت الشعاع قرار داده و مایه آبروریزی است!

۴- همانگونه که در بند ۴ بالا ذکر شد نمیتوان تعرفه سایر مناطق کشور را دلیل انتخاب تعرفه قرار داد. هر چند واقعاً نمی دانم تعرفه ای که در شورای شهر از مناطق دیگر کشوری اعلام شده است واقعیت دارد یا خیر؟! باید مشخص نمود که مثلاً پارکینگی که این تعرفه را از مردم  می گیرد باید چه خدماتی را به مردم ارائه نماید؟ یا مثلاً پارکینگهای غیر استاندارد روباز که دیگر وضعیت بدتری است!

۵- اینکه در اکثرخیابانهای اصلی شیراز تابلوهائی مثل پارک ممنوع و حمل با جرثقیل زده شده است ولی پارکینگی وجود ندارد چه باید کرد؟ آیا اگر پارکینگی بوجود آید برای مردمی که برای خرید به بازار می روند و البته از این مغازه ها عوارض مختلف اخذ می شود و شاید بخشی از آن برای تامین پارکینگ خصوصی توسط شهرداری است آیا انصاف است فقط چشم به انتظار بخش خصوصی برای احداث پارکینگ نشست یا در جای دیگر همه بار اداره پارکینگ را بر جیب مردم تحمیل نمود؟ پس شعارهای قشنگ در هنگام هدفمندی یارانه و اداره شهر و طرحهای ترافیکی چه می شود؟

 ۶- تکلیف قیمت پارکینگهای مجتمعهای تجاری که به نوعی مکلف به سرویس دهی در این زمینه هستند چیست؟ همان قیمت؟

و...؟؟؟؟

میزان دو برابر بارندگی نسبت به سال گذشته تا این تاریخ در شیراز

سید فخرالدین افضلی شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۰، 18:58
بارندگی شیراز - بلوار چمران و رودخانه خشک در یک روز ابریچند روز گذشته شاهد بارندگی خوب در شیراز بودیم بطوریکه در فاصله 4 روز حدود 60 میلیمتر بارندگی بود. اگر بارندگی دیماه سال 89 را که حدود 30 میلیمتر بوده است نسبت به امسال که تا این تاریخ بارندگی دیماه 60 میلیمتر گزارش شده است را مورد مقایسه قرار دهیم به چیزی حدود دوبرابر افزایش می رسیم. یکی از خوانندگان پرو پا قرص ما هم درخواست نموده بود که لینک هواشناسی قرار دهم که در قسمت لینک به سایتهای مفید دو لینک مرجع گذشتم و در محل کامنت هم تعداد لینکهای بیشتری که می تونه کامنتشو ببینه و لینکهای بیشتری را استفاده کنه و البته در پیوندهای روزانه هم یک لینک برفی!

اما یادتون نره با وجود این بارندگی که البته جای شکرش باقیه اولاً خیلی خیلی کمبود بارندگی داریم ثانیاً باید صرفه جوئی در همه زمینه ها رو داشته باشیم و جهانی فکر کنیم و  ثالثاً دعا کنیم باز هم بارندگی بیشتر و بیشتر داشته باشیم. مطمئن باشید دعای مظلوم به آسمون میرسه و خدا هم ارحم الراحمینه!

منبع آمار بالا: » سازمان هواشناسی ایران

از ازدحام میدان نمازی به دلیل درمانگاه امام رضا(ع) تا بمانيم تا کاری کنیم، نه اين كه کاری کنیم تا بم

سید فخرالدین افضلی چهارشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۰، 23:36
خواستم بنویسم به تجربه عملی من ثابت شده که ساخت درمانگاه امام رضا(ع) در میدان نمازی بدون در نظر گرفتن پارکینگ یک اشتباه ترافیکی فاحش در شیراز یوده است چون در روز سه شنبه که این درمانگاه تعطیل است می توانید ترافیکی روان و در بقیه روزها ازدحام بدون سامان را ببینی! خواستم بگویم که کار پلیس هم خیلی جالب است اما ... حیفم آمد که یک ایمیل بسیار زیبا را اینجا نیاورم...

چون این روزها روزهای امتحان پایان ترم است و خوب است دانشجویان و ما فارغ از روزمرگیها یک دوش معنوی بگیریم ...

اینهم چند جمله یادگار...


خوشبختي ما در سه جمله است : تجربه از ديروز، استفاده از امروز، اميد به فردا
ولي ما با سه جمله ديگر زندگي مان را تباه مي کنيم :حسرت ديروز، اتلاف امروز، ترس از فردا
 

        


                لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد.
                «نارسیس»
                *
                
                ------------------------------
                
                برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافی است.لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی. پرهایش را بزن ... خاطره پریدن با او کاری می کند که خودش را به اعماق دره‌ها پرت کند .
                ------------------------------
                هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود، دری دیگر باز می‌شود ولی ما اغلب چنان به در بسته چشم می‌دوزیم که درهای باز را نمی‌بینیم.
                «هلن کلر»
                ----------------------------------
                برای پخته‌شدن کافیست که هنگام عصبانیت از کوره در نروید.
                ------------------------------
                همیشه بهترین راه را برای پیمودن می‌بینیم اما فقط راهی را می پیماییم که به آن عادت کرده ایم.
                «پائولو کوئلیو»
                ----------------------------------
                اندیشیدن به پایان هر چیز، شیرینی حضورش را تلخ می کند. بگذار پایان تو را
                غافلگیر کند، درست مانند آغاز.
                -------------------------------
                هیچ‌کس آنقدر فقیر نیست که نتواند لبخندی به کسی ببخشد؛ و هیچ کس آنقدر ثروتمند نیست که به لبخندی نیاز نداشته باشد.
                --------------------------
                بمانيم تا کاری کنیم، نه اين كه کاری کنیم تا بمانیم.
                
                ---------------------------------
                آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به‌زودی موفق می‌شود، ولی او می‌خواهد خوشبخت‌تر از دیگران باشد و این مشکل است. زیرا او دیگران را خوشبخت‌تر از آنچه هستند تصور می کند.
                
                -------------------------------
                ---------------------------------
                
                
                تاریخ یک ماشین خودکار و بی‌راننده نیست و به‌تنهایی استقلال ندارد، بلکه تاریخ
                همان خواهد شد که ما می‌خواهیم.
                «ژان پل سارتر»
                ------------------------
                بهترین اشخاص، کسانى هستند که اگر از آن‌ها تعریف کردید خجل شوند، و اگر بد گفتید، سکوت کنند.
                «جبران خلیل‌جبران»
                ---------------------------------
                مشکلی که با پول حل شود، مشکل نیست، هزینه است!!!!
                -----------------------------
                در زندگی از تصور مصیبت‌های بی‌شماری رنج بردم که هرگز اتفاق نیفتادند.
                -------------------------
                ساده‌ترین کار جهان این است که خود باشی و دشوارترین کارجهان این است که کسی
                باشی که دیگران می‌خواهند.
                ----------------------------------
آخری هم به مناسبت امتحانات

==

امتحان پایانی فلسفه بود. استاد فقط یک سوال برای دانشجویان مطرح کرده بود. سوال این بود:
"شما چگونه میتوانید من را متقاعد کنید که صندلی جلوی شما نامرئی است؟"

تقریبا یک ساعت زمان برد تا دانشجویان توانستند پاسخ های خود را در برگه امتحان بنویسند، به غیر از یک دانشجوی تنبل که تنها ۵ ثانیه طول کشید تا جواب را بنویسد !
چند روز بعد که استاد نمره های دانشجویان را به آنها داد، آن دانشجوی تنبل بالاترین نمره ی کلاس را گرفته بود !!
او در جواب نوشته بود:

"کدام صندلی؟"

پیام اخلاقی: مسائل ساده رو پیچیده نکنین!!



--
قبل از آنکه این صفحه را پرینت بگیرید به محیط زیست فکرکنید.
برای تولید هر تن کاغذ، باید 17 اصله درخت تنومند قطع شود.
پس کاغذ، همان درخت است...

Google


در اين سايت
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
بیوگرافی
محیط زیست، منابع طبیعی، خاک (دکتری تخصصی)، هیئت علمی دانشگاه شیراز
دارای مدرک مشاور حرفه ای کسب و کار(اقتصادی و سرمایه گذاری)،منتورینگ استارتاپ، دارای مدرک و سابقه اجرائی-تحقیقاتی و مربی پدافند غیر عامل،  HSE

مشاهده نحوه تماس و تازه های اینستاگرام، لینکداین و ... در لینک زیر:
https://zil.ink/drafzali.s.f
آخرین نوشته‌ها