گرانی ورودی پارکینگ های اتومبیل شیراز با مقایسه ای بی مبنا!
۱- معلوم نیست با چه برآورد اقتصادی این مبلغ تعیین شده است؟ آیا مطالعه ای صورت گرفته است یا فقط ورودی در شهرهای دیگر ملاک بوده است؟
۲- آیا با این کارها تضمینی برای ایجاد اشتیاق سرمایه گذاری در این زمینه بوجود می آید؟
۳- اینجانب در اصفهان به وفور از پارکینگها استفاده می کردم. بعنوان مثال پارکینگ کوچه جلفا در حکیم نظامی( برای چک شما) . در شیراز هم بنا به عادت، از تنها پارکینگ طبقاتی در خیابان هدایت استفاده می کنم. اما این کجا و آن کجا! در اصفهان پارکینگ بسیار تمیز، روشن، شیک دارای آسانسور تمیز و ساماندهی و برخورد عالی ولی در شیراز شاید از بوی گند راهروها، زباله ها و ته سیگار، روشنائی مثل خرابه ها و ... یا حتی پارکینگ شاهچراغ که واقعاً محیط روحانی مجموعه را تحت الشعاع
قرار داده و مایه آبروریزی است
!
۴- همانگونه که در بند ۴ بالا ذکر شد نمیتوان تعرفه سایر مناطق کشور را دلیل انتخاب تعرفه قرار داد. هر چند واقعاً نمی دانم تعرفه ای که در شورای شهر از مناطق دیگر کشوری اعلام شده است واقعیت دارد یا خیر؟! باید مشخص نمود که مثلاً پارکینگی که این تعرفه را از مردم می گیرد باید چه خدماتی را به مردم ارائه نماید؟ یا مثلاً پارکینگهای غیر استاندارد روباز که دیگر وضعیت بدتری است!
۵- اینکه در اکثرخیابانهای اصلی شیراز تابلوهائی مثل پارک ممنوع و حمل با جرثقیل زده شده است ولی پارکینگی وجود ندارد چه باید کرد؟ آیا اگر پارکینگی بوجود آید برای مردمی که برای خرید به بازار می روند و البته از این مغازه ها عوارض مختلف اخذ می شود و شاید بخشی از آن برای تامین پارکینگ خصوصی توسط شهرداری است آیا انصاف است فقط چشم به انتظار بخش خصوصی برای احداث پارکینگ نشست یا در جای دیگر همه بار اداره پارکینگ را بر جیب مردم تحمیل نمود؟ پس شعارهای قشنگ در هنگام هدفمندی یارانه و اداره شهر و طرحهای ترافیکی چه می شود؟
۶- تکلیف قیمت پارکینگهای مجتمعهای تجاری که به نوعی مکلف به سرویس دهی در این زمینه هستند چیست؟ همان قیمت؟
و...؟؟؟؟
بله یکی از آفتهای بزرگ مهدکودکها پذیرش کودکانی است که برخی حتی به بیماریهای واگیر داری مبتلا شده اند که بعد از یکروز متوجه می شویم از نوع آنفولانزای آ یا بی (همره اسهال و استفراغ) هستند. علت چیست؟ به نظر من سه دلیل مهم این پدیده یکی بر عهده والدین و دیگری مسئولین مهدهای کودک است و البته سومین دلیل عدم نظارت ارگانهای مسئول است هر چند نمی دانم الان یهزیستی مسئول است و یا آموزش و پرورش و یا در این مورد دانشگاه علوم پزشکی! وقتی پدیده سلفه های هم کوک! و آهنگ زیاد می شود نقش سومین عامل یعنی نظارت آشکار تر می شود! و اما دوتای اولی یعنی والدین و مسئولین مهد! این دو عامل بهم وابسته هستند و تاثیر متقابل ایندو مهمترین اثر را خواهد داشت. به والدین باید برخی نکات بسیار مهم در مورد بیماری کودکانشان حتی بصورت جزوه گوشزد نمود. مثلاً بگوئید به محض احساس تب و علایم سرماخوردگی کودک را به مهد نفرستید. شاید بگوئید بسیاری از مادران کارمند هستند. بله طبیعی است اما مرخصی گرفتن برای اینچنین روزهائی است. آیا درست است به دلیل شیوع مکرر بیماری آنهم به دلیل عدم وجود فضای قرنطینه ای مناسب کودکان در مهدها و بیماری متوالی کودکان آنها همیشه بیمار، ضعیف، مستعد انواع بیماری خطرناک بعدی باشد هر چند در همین رهگذر هزینه های درمان کودک و موارد دیگر شاید بیشتر از گرفتن مرخصی حتی بدون حقوق باشد. البته در چنین شرایطی مراعات حال مادران توسط کارفرمایان محترم نیز لازم است. از طرفی شکی نیست که همه والدین برای فرزندان خود نکات مختلف رفتاری را مراعات نمی کنند که البته به دلیل سطوح فرهنگی مختلفی است که خانواده ها از آن برخوردارند. در همین جا اهمیت مهدکودک خوب از بد مشخص می شود! مهد کودک خوب آن نیست که دلش برای مادر بسوزد آنهم مادری که ندانسته کودک بیمار خود را به مهدکودک می آورد و می نالد که چاره ای جز در مهد گذاشتن ندارم؟! اگر آن مادر به فکر کودک معصوم خویش نیست آیا مربی مهد بعنوان شخصی که والدین کودکان دیگر بعنوان معتمد به وی اعتماد دارند نباید از حضور سایر کوکان بیمار جلویگری کنند؟ آیا عدم توجه به این مورد تجاوز به حقوق کودکان دیگر نیست؟